خدایی که در یک نام نمیگنجد...
فرهنگي
بزرگنمايي:
پیام خراسان- هر سال شبهای قدر تا سحر بیدار میماندم.
تمام کودکی و نوجوانی وقتی از مراسم بازمیگشتیم، خانوادگی مشغول خواندن
دعای جوشن کبیر میشدیم. من هم کنار پدر و مادرم مینشستم و به دعا خواندن
گوش میکردم.
فرازهایی را که با «اللهم انی اسالک
باسمک» شروع میشد، من میخواندم. بقیه فرازهای دعا سخت بود اما اینها
کوتاه و موزون بر ذهنم نقش میبست. باورم نمیشد خدا این همه نام داشته
باشد که فقط هزار نام را در یک دعا جمع کردند و در یک شب میخوانند. تمام
سالهای کودکی به نصف نرسیده، بلند میشدم و میرفتم. حالا که بزرگ شدهام،
نمیتوانم دعای اینچنین شیرین را رها کنم.
این روزها با خودم فکر میکنم وقتی کسی را
با یک نام صدا میزنی و پاسخ میشنوی، اگر با هزار نام صدا بزنی، چه
میکند؟ آدمها را هم اگر هزار بار با هزار نام صدا بزنی جواب میدهند؛ خدا
که جای خود دارد.
اما چرا خدا این همه نام دارد؟ اگر یک نام
داشت و همه با همان نام صدایش میزدند کار بشر رو به راه نمیشد؟ خدا را
چه حاجت به هزار نام؟ بارها به این سوالات فکر کردم و حالا به جوابش
رسیدهام. خدا اگر هزاران نام دارد، برای انسان است. انسان هزاران حال و
خیال دارد. یک بار اندوهگین است و یک بار ناامید؛ بار دیگر شادمان و باری
هم رنجیده. میلیاردها انسان در جهان است که هر کدام دنیا را به شکلی
میبیند. یکی جهان را پر از ناعدالتی میداند و دیگری طبیعت بکر را دوست
دارد. یکی جهان را از دریچه علم میبیند و دیگر از دید هنر مینگرد.
خدایی که جهانی چنین رنگارنگ خلق کرده،
باید خدای همه باشد، در هیچ قالبی نگنجد و هر کسی بتواند صدایش بزند. کسی
که تنهاست و همراهی ندارد صدایش میزند «رفیق». دیگری که از گناهانش شرمنده
است، او را «رحمان و رحیم» میخواند. یکی هم دوست دارد او را خدای دریاها
بنامد و کسی که دلبسته طلوع است، او را خدایی میداند که خورشید را رام
کرده است.
هر کسی با زبان حال خودش خدا را میخواند و
خدا هم هزاران اسم دارد که هر بندهای در هر گوشهای از زمین با هر حالی
بتواند او را صدا کند. هر نام خدا نشانگر صفتی از او است و هر صفتی یک
شگفتی از هستی است. هر وقت دعای جوشن کبیر را میخوانم، یا نامی از خدا را
میشنوم، به یک یک حروفی که این نام را ساخته فکر میکنم. هر حرف حکمتی
درونش نهفته است و هر نام پروردگار هزار راز مگو دارد.
هر بار که نامی از خدا را میشنوم یا
میخوانم از نو به او ایمان میآورم. اولین بار به خدای بخشنده مومن شدم.
بار دیگر خدای مهربان را پرستیدم. روزی هم با خدای «ستارالعیوب» آشنا شدم.
یک بار خدا «علیم» است و بار دیگر «حکیم». یک بار خدای آمرزنده را پرستیدم و
بار دیگر خدایی را تماشا کردم که بر همه چیز تواناست.
زیبایی خدای یگانه به این است که در هیچ
نامی نمیگنجد و همه نامها برای او است. هر سال که شبهای قدر را پشت سر
میگذارم و نامهایش را تکرار میکنم، به خودم میبالم که او را میپرستم.
خدایی که خدای همه بودنش را در هزارانی نامی که دارد نشان داده است.
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/453388/