پیام خراسان

آخرين مطالب

دهخدا هم درباره اشعار پروین اعتصامی تردید داشت! مقالات

دهخدا هم درباره اشعار پروین اعتصامی تردید داشت!
  بزرگنمايي:

پیام خراسان - وقتی در سال 1314 خورشیدی برای نخستین بار دیوان اشعار پروین اعتصامی چاپ شد، اشعار او مورد تحسین و تمجید فراوان قرار گرفت. ملک‌الشعرای بهار بر آن مقدمه نوشت بود و پس از انتشار نیز مرحوم میرزا محمدخان قزوینی با تقریظی بلیغ اشعار پروین را ستود.
در آن زمان در محافل و مجالس ادبی در باب اشعار پروین بحث و گفت‌وگوهای فراوانی درگرفت، و ضمن تحسین مضامین اشعار او، گاه ادبای وقت به خاطر پختگی اشعار آن‌ها را به دیگران نسبت می‌دادند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
نتیجه این‌که در همان برهه مقالاتی در موافقت و مخالفت با این دیدگاه در جراید منتشر شد. منتقدان این اشعار را یا به میرزا یوسف اعتصام‌الملک پدر پروین نسبت می‌دادند یا ملک‌الشعرای بهار و دیگران، تا این‌که در سال 1320 پروین چشم از جهان فرو بست. در مهر 1322 بعد از مرگ پروین ورقهای به نام بیانیه اتحادیه کشاورزان و ترقی‌خواهان منتشر شد که در آن ضمن حمله به ملک‌الشعرای بهار، اشعار پروین را از شاعر صوفی‌منش دیگری دانسته بود. البته به این بیانیه نیز فراوان پاسخ داده شد و مخالفان هم سکوت کردند. سال‌ها گذشت هیچ‌کس در طول این مدت مدید در دیوان و دفتری از شعرای برجسته حتی مصراعی از اشعار پروین را ندید و نخواند تا آن‌که در زمستان 1356 شاعری به نام فضل‌الله گرکانی کتابی با عنوان «تهمت شاعری» و زیرعنوان «پژوهشی بر افکار و آثار پروین اعتصامی» نوشت و دوباره آتش تردیدها را از خاکستر بیرون آورد، هرچند که کتاب او چندان مورد استقبال محافل ادبی قرار نگرفت، اما سر و صدای زیادی برپا کرد و باز اشعار پروین نقل این محافل شد.
گرکانی در این کتاب با جدیت در انتساب اشعار دیوان پروین به او تردید وارد کرده بود. او در صفحات آغازین این کتاب برای اثبات حقانیت سخن خود روایت کرده بود، در همان سال 1315 که دانشجوی رشته زبان و ادبیات فرانسه در دانشسرای عالی تهران شده، پروین نیز به استخدام کتابخانه آن‌جا به عنوان کتابدار درآمده بود و هرچه گرکانی می‌کوشیده با او درباره اشعارش صحبت کند یا نقص‌های شعرهای خودش را به کمک پروین از بین ببرد، او هیچ‌گاه مجال گفت‌وگو نمی‌داده و طفره می‌رفته. گرکانی این انزوا را ضمن این‌که حاصل کم‌رویی پروین و نیز به پای لوچ بودن چشم راستش می‌گذارد که موجب می‌شد خود را زشت بپندارد، اما ادعا می‌کند که اگر این اشعار متعلق به خود او بود باید می‌توانست در موردشان صحبت کند.
«پروین از لحاظ چشم راست احول [کج چشم] بود... وی از داشتن این عیب مادرزاد رنج می‌برد، و حق هم داشت... شاید کم‌حرفی و کم‌آمیزشی و احتراز از مواجهه و مقابله با این و آن هم نتیجه عقده‌ای بود که محتملا از این کمبود و حقارت در پروین شکل گرفته بود.»
یا باز در جایی دیگر می‌گوید که برخلاف کتابداران دیگر که دست‌کم در اوقات فراغت‌شان سه ساعت کتاب مطالعه می‌کردند، پروین اصلا در زمان استراحتش کتابی نمی‌خوانده و روی چهارپایه‌ای نشسته و به نقطه‌ای خیره می‌شده است.
«دفعه اول که او را در گوشه‌ای نشسته دیدم، چشم به نقطه‌ای دوخته، گمان کردم که سرگرم شعر گفتن است اما وقتی متوجه شدم که هیچ‌گاه چیزی یاداشت نمی‌کند یقین کردم که این گوشه‌گیری به سائقه علاقه به سرودن شعر نیست بل بی‌علاقگی او به مذاکره و محاوره با اشخاص – برعکس – موجب تنها ماندن و انزوای او در ساعات فراغت می‌شود.»
همچنین گرکانی کتابداری پروین را از این جهت می‌داند که او به خاطر نداشتن استعداد، با وجود جایگاه پدرش نتوانسته شغل بهتری بگیرد و باز می‌گوید که او حتی در شغل کتابداری دانشسرا نیز فهرست‌نویسی کتاب‌ها را بلد نبود.
ادعاهای گرکانی از سوی برخی ادبای وقت اما بی‌پاسخ نماند. یکی از افرادی که به او پاسخی مبسوط داد، احمد سهیلی خوانساری، پژوهشگر و شاعر بود که در همان برهه به مجالس ادبی که بزرگانی چون علامه دهخدا و رشید یاسمی در آن حضور داشتند رفت و آمد می‌کرد. خوانساری روز سه‌شنه 12 اردیبهشت 1357 یعنی تنها چند هفته پس از انتشار «تهمت شاعری» گرکانی در روزنامه اطلاعات به او این‌چنین پاسخ داد:
... آقای گرکانی در تهمت شاعری نوشته است که کار پروین و یکی دو کتابدار دیگر که تحصیلات قابل ذکری هم نداشتند در کتابخانه دانشسرای عالی این بود که «کتاب‌های مورد نظر دانشجویان را که شماره مشخص آن‌ها توسط خود دانشجویان از روی دفتر یا جعبه‌های فیش استخراج می‌گردید... کتاب مورد درخواست هر دانشجو به او تسلیم و در دفتر مخصوص رسید اخذ می‌کرد مراجعه من نیز به خانم پروین منحصر به مواقعی بود که کتابی را لازم داشتم اما هر وقت می‌خواستم پرسشی درباره شعرهایش طرح کنم طفره می‌رفت و به بهانه آوردن کتابی که شماره آن را تسلیم او کرده بودم از من دور می‌شد.»
آقای گرکانی! از شما با همه فضل و کمال و تجربه اجتماعی تعجب می‌کنم چگونه توقع دارید دوشیزه جوان عفیفی با آن حجب و حیایی که از خلال نوشتجات خود شما به‌خوبی استنباط می‌شود در محیط کار در گوشه کتابخانه دانشسرا با جوانی به صحبت خصوصی بپردازد و از زخم زبان دوستان در بیم و هراس نباشد خاصه آن‌که شماره کتابی هم در دست داشته باشد که باید آن کتاب را به قول جنابعالی روی پیشخوان گذاشته و وظیفه کتابداری را که به او تفهیم شده انجام دهد؟! باید این عمل او را طفره نپنداشت و به حساب کم‌رویی و مردم‌گرانی او بگذارید و بی‌علاقگی به مذاکره و محاوره با اشخاص را باید صرف مربوط به خلق و خوی خاص و به تربیت خانوادگی و سرشت وی بدانید و از چنین خلق و خوها نمی‌توان عیب‌جویی کرد. هر دختری دارای خلق و خوی مخصوص است آن هم در آن عهد که آغاز رفع حجاب بوده است.
شما چه می‌دانید بیگانه به محل کار آمدن و بیگانه‌تر به خانه بازگشتن او از چه افکاری سرچشمه می‌گرفت. درست است که علاقه شما برای آشنایی با او صرفا به ملاحظه جنبه شعر و شاعری او بود ولی او مجبور بود طور دیگر تعبیر کند و هرکس به جای او بود با چنین سیره با شما همین‌گونه رفتار می‌کرد. درست است که شما اراده داشته‌اید گفته‌های خود را به مقصد تصحیح در اختیار او بگذارید لکن در آن سن و سال این مقصود شما جز بهانه‌حویی برای آشنایی و فتح باب دوستی و معاشرت هوسناک تعبیر نمی‌شود.
گذشته از این‌ها شما باید بدانید که دوشیزگانی که از نعمت بینایی محروم و دارای چشم احول‌اند در چه دریای ضعف عقده نازیبایی غوطه‌ورند. گرچه خودتان منصفانه اظهار عقیده کرده و کم‌حرفی و کم‌آمیزشی و احتراز از مواجهه و مقابله با این و آن را نتیجه عقده کمبود و حقارت نازیبایی دانسته‌اید و کناره‌گیری او را از احولی.
اگر اقران او مانند خانم «صورتگر»، «فاطمه سیاح»، «شیبانی» «امینه پاکروان» و امثال آن‌ها به سمت استاد یا به جای استاد دانشسرا عهده‌دار تدریس بوده‌اند و پروین یک کتابدار بی ‌جنبه رسمی و علمی و شبهه را قوی گرفته بی‌دانش و علم کتابداری، این عیب و نقص او نباید به حساب آید. هرکس شغل و کاری دوست دارد و شاید انتخاب این شغل از راه عشق و علاقه به کتاب در وجود او پدید آمده بود و کسانی هستند که کتابداری را صرفا برای عشق و علاقه بسیار مطالعه و تتبع و تحقق برای خود انتخاب کرده و بدان افتخار هم می‌کنند. شغل کتابداری در کتابخانه‌ها مکتبی است برای کسب علم و دانش.
قرار کتاب در کتابخانه بر طبق سیستم دیوئی برای جوانان که دوره کتابداری را در دانشکده نیاموخته‌اند آسان نیست و به غیر از طی دوره لازم باید مدتی نیز ممارست نموده تا یاد گرفت. بنابراین شما نمی‌توانید پروین را فاقد قوه قرار کتاب‌های جدید به کتابخانه دانسته باشید... و درک این معانی با رئیس کتابخانه است نه فردی که برای مطالعه کتابخانه مراجعه می‌نماید.
آقای گرکانی! اگر مرحوم پروین می‌خواست با نفوذ پدری چون اعتصام‌الملک به مقام شایسته‌ای برسد آسان بود ولی اثبات شغل بر حسب تمایل و عشق شخصی است. پروین خود بر اثر کتاب‌دوستی در پی مقام دیگر و کتابداری نبوده و اختیار شغل کتابداری را صرف برای اشتغال به کاری پذیرفته بوده و شاید آن را به ارث از پدر برده و به سابقه دولتی و پیشه شاعری این کار را اختیار کرده بود.
سهم‌الغیب
اما مطلب قابل اهمیت این است که باید در نظر گرفت که در شاعری سهم‌الغیبی هست که ارتباطی با تحصیل در دانشکده و دانشگاه ندارد و همانطور که حکیم نظامی فرموده:
پیش و پس بست صف کبریا
پس شعرا آمد و پیش انبیا
حقیقتا شعرا بعد از انبیا از موهبتی برخودارند که دیگران نیستند و آن سهم‌الغیب و الهام شعریست و اگر قرار بود جز این باشد همه شاعر بودند.
شاطر عباس صبوحی، رازقی، مرحوم هادی رنجی از سهم‌الغیبی بهره داشتند که کمتر کسی از آن بهره‌مند بود. مرحوم رنجی که چند سالی است دار فانی را بدرود گفته شعری که می‌سرود به‌سختی می‌نوشت و معلومات کلاسیک او به‌راستی برابر دوم ابتدایی هم نبود ولی دیوانش را بخوانید ببینید اشعارش دارای چه مضامین بدیع و دل‌نشینی است که باید معجزه پنداشت. چشمه فیاض حق خشک‌شدنی نیست و ظهور نوابغ در هر عهد و زمان امکان دارد.
هفته گذشته در جراید خواندیم کودک هشت‌ساله افغانی دانشگاه را تمام کرده آن هم در رشته ریاضیات، آیا این خبر باورکردنی است؟ نظایر این‌گونه نوابغ در تاریخ بسیار خوانده و شنیده شده است.
حکایت زیر بی‌کم‌وکاست واقع شده و گویی دیروز برای من اتفاق افتاده است:
به یاد دارم که مرحوم پروین از قرار مدارک موجود بیش از بیست‌وپنج سال نداشت، در شب ماه رمضانی نزدیک افطار در منزل مرحوم دهخدا مجلس مقابله دیوان فرخی داشتیم و چند تن از فضلا و شعرا در آن مجلس حضور داشتند. من‌جمله رشید یاسمی و سعید نفیسی و اگر اشتباه نکنم دوست فاضل استاد نصرالله فلسفی هم تشریف داشت. نویسنده در آن زمان سالی چند بوده که دم از شاعری می‌زدم و به واسطه انس با کتاب و کتابخانه در این قبیل مجالس راهی داشتم و با این قبیل استادان مانوس بودم. پس از اتمام مقابله دیوان فرخی مرحوم دهخدا دفتری از کنار خود برداشته به مرحوم رشید داد و گفت: «دیروز آقای اعتصام‌الملک پیش من آمده بود و این دیوان اشعار را که متعلق به پروین دختر ایشان است آورد و به من داد که مطالعه کنم و پایه شاعری او را میزان نهم. انصافا اشعاری نغز و غریب دارد که بعید به نظر می‌رسد از دختر اعتصام‌الملک باشد.»
مرحوم رشید و سعید نفیسی و دیگران هر کدام مدتی دیوان اشعار پروین را مطالعه کردند و بعد دیوان به دست من آمد. خوب به یاد دارم قطع دیوان پنج صفحه‌ای یعنی به انداز حافظ قدس و به قطر نیم آن به خط نستعلیق متوسط که با مرکب نوشته شده بود و تقریبا شامل چهار هزار بیت شعر. در آن وقت برای همه اعجاب‌آمیز بود که دوشیزه‌ای بدان قدرت، و سلام بیان دیوان اشعاری پرداخته باشد. به هر صورت آن شب ساعتی در این باب گفت‌وگو شد و هریک در رد و قبول این اشعار به نام پروین سخنانی گفتیم. من گفتم: «پروین در جوانی است و قطعا از این پس نیز اشعاری خواهد گفت. اگر بعد از این اشعاری به همین استحکام بر این دیوان بیفزاید از اوست و الا نه.»
مرحوم دهخدا گفت: «راست است. منتظر می‌نشینیم ببینیم بعد چقدر بر این دیوات علاوه گردد.»
مجلس پایان یافته و همه رفتیم و دیگر از آن مطلب صحبتی نشد. در آن زمان مرحوم دهخدا منزلش در خیابان خانقاه مقابل مطب دکتر حسینقلی‌خان قزل‌ایاغ و مرحوم رشید در کوچه پایین منزل او در گذر سقاخانه آینه و من در خیابان صفی‌علیشاه منزل داشتم
بعد از مرگ
وقتی که دیوان پروین در سال 1314 چاپ شد مقدار اشعار را بیش از آن‌چه دیده بودیم ملاحظه کردیم و بار دوم نیز که دیوان بعد از مرگ پروین تجدید چاپ شد مقداری دیگر شعر بر دیوان اضافه گردیده بود.
آقای گرکانی! اثبات هر ادعایی باید با دلیل و مدرک همراه باشد. اشعار پروین که با افکار فلسفی در کمال سلامت و فصاحت و استحکام الفاظ و مبری از هر عیب ساخته شده تا وقتی که ثابت نگردیده از کیست باید از پروین دانست و شاعر سبک‌شناس می‌داند که آن‌چه پروین در سوگ پدر و یا برای سنگ مزار خویش ساخته برای اثبات این‌که سایر اشعار از آن پروین است کافی خواهد بود.
همه می‌دانیم که هیچ شاعری حاضر نیست به هیچ قیمتی حتی یک بیت از اشعار خود را به دیگری ببخشد و اگر ببخشد گیرنده را رسوا خواهد ساخت. این خوی شاعریست چه رسد به دیوانی این‌چنین.
شعر شاعری چون فرزند اوست و هیچ‌کس فرزند خود را به نام دیگری نمی‌خواند و به کسی نبخشیده و شناسنامه او را به نام دیگری نمی‌گیرد.
یاد دارم در انجمن ادبی مرحوم فرهنگ فصیح‌الزمان غزل معروف:
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را اگر من نرسم به آرزویی
را خواند. هریک از دوستان انجمن این غزل را از شاعری دانسته یکی می‌گفت در دیوان شیخ بهایی خوانده‌ام و دیگری می‌گفت از شاعری خیالی تخلص معاصر سلطان حسین میرزا بایقرا است. سال‌ها گذشت هیچ‌کس نتوانست ثابت کند که غزل از فصیح‌الزمان نیست. غرض این است که این‌گونه سخنان را دلیل و مدرک قاطع لازم است و صرف با نگارش سطوری چنین و ادعایی چنان قابل قبول نیست.
پستی آن بی‌مایه مردم را برانگیزد اگر
دانش مردی بنای شعر را محکم نهد...
مطلب فراوان است به همین مخصتر اکتفا رفت.
259
کد خبر 2058014

لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/861391/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

جنون در روز اول جام جهانی: 46 بار دروازه‌ها فرو ریخت

دقیقی: به شرافت هواداران‌مان درود می‌فرستم؛ می‌خواهیم مقابل پرسپولیس دل آن‌ها را شادتر کنیم

پیام وزیر آموزش و پرورش به مناسبت روز معلم

اینترنت مرده است؟ راز عجیب محتوای ساختگی که همه را شوکه کرد!

راز پنالتی یونایتد: قانون به کمک آموریم آمد!

رادیو؛ همراه همیشگی فرهنگ‌دوستان

گل اول منچستریونایتد به اتلتیک بیلبائو توسط کاسمیرو

گل دوم منچستریونایتد توسط برونو فرناندز از روی نقطه پنالتی در دقیقه 38

گل سوم منچستریونایتد به اتلتیک بیلبائو توسط برونو فرناندس

دعوت 4 بازیکن خراسانی به اردوی تیم ملی فوتسال دختران نوجوان ایران

مطالبه‌گری نسل نو در مسیر تحول مدیریتی و اجتماعی

پروژه المهدی ویژه جذامیان در بیمارستان هاشمی‌نژاد مشهد کلنگ زنی شد

شناسایی کتمان درآمد 1.9 هزار میلیارد تومانی در خراسان رضوی

معاون استاندار خراسان‌شمالی: تسهیلات با هدف توسعه زنجیره‌های ارزش پرداخت شود

احمد جمشیدی، مشاور مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش شد

پوروسوی: به اندازه 3 کتاب می‌توانم صحبت کنم/ در باشگاه مس بذر نفاق پاشیده‌اند

قرارداد تاریخی میان ایران و روسیه؛ پزشکیان و پوتین قرار چالوس گذاشتند

اجرای سوزناک و احساسی از عرفان طهماسبی

29 نفر از جانباختگان حادثه بندر شهید رجایی شناسایی شدند +اسامی

تربیت واقعی با تغییر باور آغاز می‌شود

مدرسه، کانون خلق آینده و محور تحول اجتماعی است

آهنگ زیبای «رفتی» با صدای بهنام بانی

جنجال قعرنشین لیگ یک به خاطر گلزنی مدعی صعود در وقت های اضافی

صدای بی‌صدایان از دل خاکستر؛ افشای راز ایرانیان در فاجعه بندر شهید رجایی

لغزش تیم پیکان در راه صعود به لیگ برتر با یک تساوی بدموقع

جنجال قعرنشین لیگ یک به خاطر گلزنی مدعی صعود/ پیروزی ارزشمند صنعت نفت

با کالابرگ در میادین میوه و تره بار خرید کنید

پیگیری در خصوص برقراری پرواز مشهد-اسلام‌آباد

رقابت های کشتی آلیش بانوان قهرمانی کشور/ مازندران قهرمان شد/ تهران در جایگاه سوم

برای اولین بار در تاریخ؛ تیم زنان بایرن مونیخ فاتح دو گانه‌ی داخلی شد

کاپیتان فولاد این‌بار گل کاشت

امیر لعلی: معرفی ابزارها و جذب مشتریان جدید به بازار سرمایه از اهداف برگزاری نمایشگاه مشهد اینوکس-فاینکس است.

دهخدا هم درباره اشعار پروین اعتصامی تردید داشت!

رونمایی از کتاب «معلم خصوصی»؛ کتابی برای آشتی با ریاضی

قیمت گوشت قرمز امروز 11 اردیبهشت 1404

بارسلونا-اینتر قشنگ‌ترین بازی تاریخ چمپیونزلیگ بود

تورام: بازی با بارسلونا کابوس است!‏

روز درخشان برادران اینزاگی: لبخند سیمونه و پیپو

ادعای خبرنگار مطرح ایتالیایی؛ والتر ماتزاری سرمربی استقلال شد

تصادف کوییک و رانا در بلوار امیریه با دو مصدوم

مجوز چهار دهیاری در خواف تعلیق شد

نظارت مستمر؛ ضامن پویایی و سلامت در نظام تعلیم و تربیت استان

ارزشیابی؛ موتور محرک تحول در نظام آموزشی است

تقدیر استاندار خراسان رضوی از مدال آوران رقابت های بین المللی ژیمنازیاد 2025 صربستان

محور برنامه های هفته معلم، تکریم مقام معلم و تشریح توسعه عدالت آموزشی باشد

«تو رد شو من فقط نگاه کنم تو رو...» با صدای روزبه بمانی

گل اول شهر راز از روی نقطه پنالتی

یک کودک در خراسان شمالی زیر چرخ‌های موتورسیکلت جان باخت

گل اول پیکان به شهر راز شیراز

لغزش پیکان در مسیر صعود به لیگ برتر