پیام خراسان - به گزارش خداوند متعال در قرآن کریم، هدف از خلقت جن و انس را عبادت بیان کرده و فرموده است: وَمَا خَلَقتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلإِنسَ إِلَّا لِیَعبُدُونِ؛ من جن و انس را خلق نکردهام مگر برای آنکه عبادت کنند. ولی به حق ناطق، امام جعفرصادق(ع) نیز در تفسیر این آیه شریفه به ابابصیر فرمودند: خداوند آنها را آفرید تا به عبادت امرشان کند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
بنابر روایت ایکنا، مراد از این عبادت، اطاعت و بندگی پروردگار متعال و تذلل در پیشگاه اوست تا در نهایت، انسان به مقام قرب الهی و لقای حق نائل شده و تجلی گاه اسماء و صفات ربوبی شود.
حال که آشکار شد هدف از آفرینش جن و انس عبادت است، باید دانسته شود که عبادت خالق والامقام از چه راهی حاصل میشود و بهترین کار برای دست یافتن به آن چیست. مولای متقیان و امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع) در ابتدای خطبه بینظیر توحیدیه خویش درباره روش عبادت خداوند فرمودهاند: ان اول عباده الله معرفته؛ به یقین اول عبادت خدا، بزرگترین و برترین شیوه بندگی حق، معرفت و شناخت اوست. همچنین فرموده اند: وای به حال کسی و چاه ویل جهنم جایگاه آنکه نسبت به شناخت من جاهل بوده و حقم را شناخته باشد. آگاه باشید! به یقین حق من، همان حق خداست. آگاه باشید! به یقین حق خدا، همان حق من است.
همچنین بنابر فرمایش رسول اکرم(ص) همانطور که نماز، روزه و خمس و دیگر احکام دین واجب است، تبلیغ شخصیت، فضیلت و ولایت امیرمؤمنان علی(ع) که حقیقت دین است نیز بر هر انسانی لازم است.
این ضرورت و لزوم گاهی بیش از پیش خودنمایی میکند؛ آن هنگام که فرد یا افراد یا گروهی بیدانش و معرفت نسبت به پیشوایی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و به طور خاص حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) نسبت به ایجاد شبهات و مسایل خلاف واقع اقدام میکنند و این اقدام موجب جریحهدار شدن احساسات پاک اهل دین و معنا از سویی و انحرافات دینی از دیگر سو میشود.
ایکنا به انگیزه بازخوانی القاب و صفات نورانی مولای متقیان علی(ع) به گفتوگو با محمدجواد ریاحی، پژوهشگر دین و نویسنده کتاب ارزشمند «علی عالی اعلی» نشسته است. این کتاب به منظور معرفی و تبیین صفات حضرت امیر(ع) در سه جلد به بیان یکصد و بیست و یک لقب، فضیلت از القاب نورانی و قدسی امیرمؤمنان(ع) پرداخته است. با ما همراه باشید:
در آغاز سخن و به عنوان پژوهشگری کوشا و دغدغهمند در بیان مسائل دینی بفرمایید، بزرگترین دلیل و ضرورت نوشتن کتاب مهم، ارزشمند و پر نکته «علی عالی اعلی» از نظر شما چه بود؟
دلیل تألیف کتاب «علیّعالیأعلیٰ علیه صلوات الله تعالی» بهطور مفصل در پیشگفتار آن بیان شده است، ولی بهطور مختصر عرض میشود که مهمترین دلیل حقیر فقیر، سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده است که در خطبه «غدیر» لزوم تبلیغ فضائل و مناقب و ولایت علی مرتضی سلام الله علیه را آشکارا بیان کرده و همگان را موظف به این امر نموده و با فعل امر فرمودند: «فلیبلغ الحاضر الغائب و الوالد الولد الی یوم القیامه»، «پس بدون هیچ تردیدی باید تا روز قیامت تمام حاضران به غائبان و همه پدران به فرزندانشان ولایت علیّ علیه السلام را ابلاغ کرده و برسانند».
همچنین خود امیرمؤمنان علیه السلام در روایتی دیگر خطاب به ابوذر و سلمان فرمودند: «لعَمری أنّ ذلک واجب علی کلّ مؤمن و مؤمنه»، «بهجانم سوگند که شناخت من به (مقام) نورانیّت، بر هر مرد و زن مؤمنی واجب است».
بنابر این، تبلیغ شخصیت و فضیلت و ولایت مولای متقیان علی(ع) و اصل و ریشه و حقیقت دین و ایمان، امیرمؤمنان علیه السلام مانند نماز و روزه و خمس و دیگر احکام دین بر همگان واجب شرعی است و بلکه اوجب واجبات. زیرا هدف از خلقت جن و انس که معرفت حضرت حق و عبادت اوست جز از طریق شناخت اسماء و صفات الهی ممکن نیست و بدون این معرفت و شناخت، عبادت او عبادتی جاهلانه و کورکورانه خواهد بود و مولای اهل یقین، سیدنا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «أنا اسماء الله الحسنی»، «من زیباترین و نیکوترین نامهای خدا هستم». پس شناخت خدا که هدف خلقت است، جز از طریق شناخت مولا امکانپذیر نیست؛ لذا فرمودند: «نحن الأعراف الذین لایعرف الله إلّا بسبیل معرفتنا»، «ما (چهارده نور پاک برگزیده الهی) آن اعراف (و مکانهای رفیعی) هستیم که خدا فقط و فقط از راه شناخت ما شناخته میشود».
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر

در رابطه با سیمای عبادی، زهد و عدالت مولای متقیان علی(ع) کتاب مذکور مطالبی را به تفصیل نگاشته اید، لطفا در این مجال و به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان ما نکاتی را بیان فرمایید.
درباره سیمای عبادی و زهد و عدالت و محاسن اخلاقی امیرمؤمنان علیه السلام کتابهای بسیاری نوشته و منتشر شده است؛ لذا هدف حقیر در تألیف این کتاب، نشر فضائل و مناقب و معرفی اندکی از مقامات باطنی و اسرار پنهانی آن عالیجناب بوده است که متأسفانه هم کمتر دانسته شده و هم کمتر بیان شده و هم مورد غفلت بسیاری از دوستان و محبان اهلالبیت علیهم السلام واقع شده است.
فقط در پاسخ به سوال شما اختصاراً عرض میشود که امیرمؤمنان(ع) نه تنها عابد، زاهد، عادل و صادق است، بلکه تمام محاسن اخلاقی با پندار و گفتار و کردار او تعریف میشود و بلکه تمام خیر و خوبی و نیکیها از وجود او در عالَم منتشر گردیده است. لذا در زیارت پیشوایان هدایت علیهم السلام خطاب به ایشان عرض میکنیم: «ان ذکر الخیر کنتم اوّله و اصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه»، «هر خیر (و حقیقت پسندیدهای) که ذکر شود، شما ابتدای آن و اصل آن و فرع آن و معدن آن و جایگاه سکونت آن و نهایت و منتهی و آخر آن هستید». به عبارتی دیگر هر خیر و خوبی و صفات پسندیدهای از چشمه حقیقت شما جوشیده و در عالَم امکان جاری شده و در نهایت به دریای وجود خودتان منتهی میشود. بهطور مثال اینکه میگوییم خدا عادل است، اگر علیّ علیه السلام نبود که مَظهر و مُظهر عدل پروردگار باشد، هرگز معنی عدالت به درستی فهمیده نمیشد. پس مولای متقیان، مولانا امیرمؤمنان علی علیه السلام نه تنها عادل است بلکه عین عدل است و بلکه خالق عدل است. و قس علی هذا.
صدیق اکبر لقب اختصاصی امیرالمؤمنین(ع) است و در باره آن به تفصیل خوانده ایم با توجه به مسایل مطرح شده اخیر در رسانه ملی و همچنین فضای مجازی و از باب روشنگری عمومی در این زمینه توضیحاتی بفرمایید.
خداوند متعال فرموده است: «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین»، «بگو اگر راستگو هستید، برهان و دلیل خود را بیاورید». خدا را شاکرم که مذهب بر حق تشیع، چنان مبانی و اصول قوی و محکمی دارد که کوچکترین خللی بر آن وارد نیست و لذا اگر احدی را از هر کیش و مذهبی، جرئت و ادعایی بر حقانیّت خویش است، استدعا میکنم که در تریبونی رسمی به عنوان نماینده پیروان خود برای مناظره با شیر بچگان بیشهٔ ولایت مرتضی علی علیه السلام اعلام آمادگی نماید تا در برنامهای زنده، به استناد از کتب علما و بزرگان خودشان حق شناخته شده و خطا و جهل و اشتباهشان بر همگان آشکار گردد.
بهعنوان مثال، مولای زمین و زمان و حقیقت و تمام ایمان امیرمؤمنان علیه السلام با آن علم الهی خویش به امور گذشته و حال و آینده در روایتی که در مستندترین و معتبرترین کتب مخالفین نیز ذکر شده است، فرمودند: «أنا الصدّیق الأکبر، لایقولها بعدی الّا کذّاب»، «من صدّیق اکبر هستم، بعد از من احدی چنین نسبتی به خود نمیدهد جز آنکه کذّاب است».
البته این فقط یک نمونه از صدها دلیل و روایاتی است که اختصاص لقب صدیق أکبر به علی علیه السلام را آشکار نموده و غاصبان القاب او را رسوا میکند. ولی هزاران افسوس که «أکثرهم لایعقلون».
حدیث معروفی از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمودند: «حق با علی(ع) است و علی(ع) با حق است و هرجا علی(ع) باشد حق گرد او میچرخد) در تفسیر این حدیث نکاتی را بیان فرمایید.
بهطور مختصر عرض میشود که نکته دقیق این حدیث شریف این است که علی علیه السلام و حق، دو حقیقت جدای از هم نیستند که مثلا حق اموری باشد و امیرمؤمنان علیه السلام مطابق آن رفتار نماید. بلکه هر دو یک حقیقت هستند و واحد. علی علیه السلام حق است و حق علی است. حق نام علی است، وجود علی است، ظهور علی است. چنانکه در بسیاری از تفاسیر معصومین(ع) دیده میشود که واژه حق در قرآن را به امیرمؤمنان علیه السلام تفسیر نمودهاند.
اینکه حق گِرد علی علیه السلام میگردد یعنی وجود حق وابسته به اوست و این حق مطلق و تنها خلیفه بلافصل بر حق، امیرمؤمنان علیه السلام است که با رضایتش، به حق هویت میدهد و با خشم و غضبش باطل را معرفی میکند. لذا در زیارت امامان معصوم علیهم السلام خطاب به ایشان عرض میکنیم: «الحق ما رضیتموه و الباطل ما أسخطتموه»، «حق آن چیزی است که شما به آن راضی و خشنود باشید و باطل آن اموری است که شما را ناراحت و خشمگین کند». فتأمل.
معیار قرآن کریم برای صدیق چیست؟
به نظر حقیر، معیار قرآن درباره صدق و راستی در این یک بیت خواجه شیرازی بیان شده است:
خَلقی زبان به دعوی عشقش نهادهاند
ای من غلام آنکه دلش با زبان یکیست
لذا میبینیم هنگامی که منافقان سرشناس صدر اسلام، نزد محمد صلی الله علیه و آله و سلم میآمدند و میگفتند: «ما گواهی میدهیم که بیشک تو رسول و فرستاده خدا هستی»، با اینکه این سخن راست و درستی است، ولی چون خدا میداند سخن آنها از روی نفاق و بنابر مصلحتشان است، آنها را کاذب و دروغگو خطاب میکند و میفرماید «و الله یشهد ان المنافقین لکاذبون». یعنی ای محمد، با اینکه حرف منافقان درست است و تو رسول من هستی، ولی چون این عقیده را در دل ندارند، کاذب و دروغگو هستند.
لذا به محضر ربوبی عرض میکنیم: «ربّ أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق و اجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا».
نکته اولی که جنابعالی در کتاب ارزشمندتان مرقوم فرمودهاید در خصوص اول نامی است که خداوند متعال برای ذات بی زوال خویش برگزید و آن «علی عظیم» است، همچنین در گام بعدی از اشتقاق نام علی(ع) از نام خداوند رحیم یاد کردهاید؛ دلیل این اشتقاق از نظر شما چیست؟
به نظر بنده، دلیل این انتخاب و اشتقاق، عشق ذات حق متعال به جانشین خود علی مرتضی(ع) است. خدا هم عاشق و هم معشوق علی علیه السلام است و علی علیه السلام نیز عاشق و معشوق خداست.
چنانکه در زیارت امیرمؤمنان عرض میکنیم: «سلام بر تو ای حبیب خدا». حبیب الله یعنی آن کسی که هم او عاشق خداست و هم خدا عاشق اوست. پس کدام ذاتی است که عاشق اسماء و صفات خود نباشد و کدام اسماء و صفاتیست که دل بر مدلول خود نبسته باشد؟!
باب 88 جلد سوم کتاب علی عالی اعلی به موضوع مهم «صدیق الله الاکبر» اختصاص یافته است و درباره امیرالمؤمنین (ع) به عنوان بزرگترین صدیق و راست پیشه پروردگار مطالبی آمده است، لطفا در این مجال درباره این مفهوم کمی توضیح دهید.
همانطور که فرمودید، در خصوص این لقب در باب 88 کتاب، توضیح کامل داده شده است و فقط بهطور مختصر عرض میشود که در معنای باطنی، صدّیق به کسی گفته میشود که چون مطلبی را اراده و تصدیق نماید، آن مطلب در خارج محقق شده و مصداق خارجی پیدا کرده و انجام میشود.
یکی از کسانی که خدا در قرآن او را صدیق معرفی نموده، یوسف پیامبر است. او در تعبیر خواب آن زندانی که هم سلولش بود گفت که فردا تو را دار میزنند. پس او (خندید و) به یوسف گفت: من اصلا چنین خوابی ندیده بودم و دروغ گفتم (و قصدم فقط تمسخر تو بود). ولی یوسف پیامبر پاسخ داد: «قضی الأمر»، «آن مسأله (و تعبیر خواب من) تحقق یافت (و دیگر از آن راه گریزی نیست)». در نهایت سخن یوسف صدیق محقق شده و آن زندانی را فردا به دار آویختند.
این مقام یوسف است که چون حکم به مطلبی میکند، به وقوع میپیوندد. پس بنگر مقام بزرگترین صدّیقان الهی، یعنی سیّد و سَرور تمام انبیا و اولیا، صدّیق اکبر علیّمرتضیٰ و همچنین سیّد و سَرور تمام بانوان عالمیان، صدّیقهٔ کبری فاطمهٔ زهرا صلوات الله و سلامه علیهما کجا و چگونه است؟
همانطور که به نیکی میدانیم حضرت امیر(ع) قرآن ناطق و حق مسلم است و اندیشمندان و الهیدانان جهان فارغ از دین و مذهب به بررسی اندیشههای سترگ حضرتش پرداخته اند، در نگاه شما به عنوان یکی از صاحبنظرانی که در این موضوع تمرکز و توجه داشته است، امیرالمؤمنین(ع) در سایر ادیان چه جایگاهی دارد؟
با یک جست و جوی ساده میتوان فهمید که هر شخص بزرگ و صاحب نظری در هر دین و آیینی که با انصاف بوده و قلبی سلیم دارد، در برابر عظمت مولا و سید و سَرور جهانیان، امیرمؤمنان علیّ علیه السلام سر تعظیم فرود آورده و از او به بزرگی و عظمت یاد نموده و او را مدح و ثنا کرده است و این فقط افراد نادان یا شیطان صفت هستند که میخواهند نور خدا، یعنی علیّعالیأعلی صلوات الله علیه را با فوت دهانشان خاموش کنند «و الله متم نوره و لو کره المشرکون»، «در حالی که خداوند تکمیلکنندهٔ نور خویش است، گرچه کافران کراهت داشته باشند» و روزی خواهد آمد که با ظهور مولانا و صاحبنا حجهبنالحسنالمهدی عج الله فرجه الشریف، نام علیّ علیه السلام و شعار «علیّ ولیّ الله» جهانی شده و شرق و غرب عالَم را فرا میگیرد.
به نظر شما رسانهها برای میل مخاطبان خویش به خردورزی بیشتر و تقویت بنیانهای دینی باید چه راههایی را دنبال کنند؟
سلطان سریر ارتضاء، مولانا علی بنموسیالرضاء، علیه آلاف التحیه و الثناء وظیفه همگان، علیالخصوص اصحاب رسانه را در این مورد مشخص نموده و فرموده است: «رحم الله عبدا أحیا أمرنا»، «خدا بندهای که امر ما را احیا میکند مورد لطف و رحمت خویش قرار دهد». راوی میگوید: عرض کردم: امر شما چگونه احیا میشود؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: «یتعلم علومنا و یعلمها الناس. لو علموا محاسن کلامنا لأتبعونا»، «علوم ما را بیاموزد و سپس به مردم یاد دهد. اگر مردم محاسن و زیباییهای کلام ما را بدانند، بیشک از ما تبعیت و پیروی میکنند. (در نتیجه در دنیا و آخرت سعادتمند و رستگار میشوند)». لذا تبلیغ و تعلیم علوم اهلالبیت علیهم السلام به مردم، تنها راه نجات و هدایت بشر است.
توصیه شما به پژوهشگران و نویسندگان جواب برای تبیین مفاهیم عالی و متعالی دینی در قالب کتاب و مقاله چیست؟
بنده کوچکتر از آنم که توصیهای برای زحمتکشان در مفاهیم و علوم دینی داشته باشم، ولی همانطور که در سؤال قبلی به حدیث و توصیه شمسالشموس و أنیسالنفوس اشاره شد، امیدوارم خداوند متعال توفیق احیای امر چهارده نور پاک برگزیده خویش علیهم السلام را به همه ما عنایت فرماید.
آنچه در ظرف پرسشهای ما نبود و جای آن در این میان خالیست...
دوستان، عزیزان، سَروران، بزرگواران، بنابر استدلالات محکم و آیات و روایات بسیار زیادی: معرفت و شناخت امیرمؤمنان علی علیه السلام واجبترینِ امور است. نشر فضائل و مناقب و سخنان امیرمؤمنان علی علیه السلام واجب شرعی است.
روز غدیر، روز ظهور آشکار تمام هویت شیعیان بوده و احیای آن به مقدار توان هرکسی واجب است. حقیقت نماز امیرمؤمنان علی علیه السلام است که همهجا سخن از وجوب برپایی و اقامه صلاه است.
بزرگترین معروف خدا، ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است و بدترین منکرش، بغض و دشمنی او؛ پس مهمترین امر به معروف و نهی از منکر در دین اسلام، دعوت مردم بهسمت علی علیه السلام و دور نمودن آنها از دشمنان اوست.
اللهم اشهد أنّی قد بلّغتُ
اللهم اشهد أنّی قد نصحتُ
یا أرحم الراحمین
گفتوگو از محسن مسجدجامعی
کد خبر 2062766
http://www.khorasan-online.ir/Fa/News/868114/بزرگترین-معروف-خدا-ولایت-امیرالمؤمنین(ع)-است