هری این بار لبخند فاتح زد/ مصاحبه انگیزشی کین: از خودت میپرسی اصلا شدنی است؟ اما بالاخره روزهای خوب میرسند!
چهارشنبه 24 ارديبهشت 1404 - 09:10:02
|
|
پیام خراسان - در دل شبی جشنزده در مونیخ، جایی میان نورافشانی و صدای خندهها، هری کین وارد اتاقی بیروح شد تا درباره حسی حرف بزند که سالها منتظرش بود: قهرمانی. برای کسی که سالها با مدال نقره، کف زدن برای رقیب، و تیترهای ناامیدکننده شناخته میشد، این شب طعمی متفاوت داشت. اما چیزی که این قهرمانی را خاص میکرد، فقط مدال طلایش نبود؛ بلکه راهی بود که طی کرد تا به این نقطه برسد. بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان راهی پر از تردید، تمرین، طعنه و البته امید. حالا، این شروع فصل تازهای است؛ فصلی که ممکن است پایان حکایتی طولانی از نجابت در ناکامی باشد. در مونیخ شب از نیمه گذشته که هری کین وارد میشود. اتاق بیپنجره و بیروحی که مخصوص مصاحبههای تلویزیونی در زیر آلیانتس آرنا است، تضادی تمامعیار دارد با جشن پرشور، آغشته به آبجو و نورافشانیهایی که در بیرون در جریان است؛ جشنی برای قهرمانی سیوچهارم بایرن مونیخ در لیگ. اما چیزی در کین تغییر کرده است؛ و این فقط به مدال طلایش مربوط نیست. آن چهرهی آشنای همیشگی کین در پایان فینالها – نگاه پسرکی گمشده و مأیوس – این بار دیده نمیشود. اینبار، لبخندی پهن، بدنی رها و برخوردی صمیمانه دارد؛ مردی سرمست از سرخوشی. با لبخندی میگوید: «شب طولانیای بوده… و این تازه آغازشه.» توماس مولر، که این بازی آخر خانگیاش پس از 25 سال حضور در بایرن بوده، قرار است در یکی از بارهای مدرن مونیخ، مهمانی شبانهای برگزار کند و کین هم دعوت شده است. ولی پیش از آن، قصد دارد دوباره به همسرش «کیتی» و سه تن از چهار فرزندش بپیوندد؛ همانهایی که دقایقی قبل در زمین با او جشن گرفته بودند، در کنار تیم شروود (سرمربیای که اولین فرصت را در تاتنهام به او داد) و جان مکدرموت (مدیر فنی فعلی فدراسیون فوتبال انگلیس و مسئول سابق آکادمی تاتنهام). هر دو برای این شب خاص به آلمان آمدهاند. کاملاً در شخصیت کین است که بخواهد چنین لحظهای را با همراهان قدیمیاش در این سفر طولانی تقسیم کند. در دوران مدرن، بازیکنی نبوده که به اندازهی کین فوقالعاده ظاهر شده باشد و با این حال، هیچ جامی نبرده باشد. البته جوایز فردی فوقالعادهای داشته: کفش طلای جام جهانی، کفش طلای لیگ برتر، و «توریاگرکانونه» آلمان. اما هرگز یک جام باشگاهی. «آنهمه شوخی، آنهمه طعنه»؛ مصرعی که گویا برای کین نوشته شده – و البته برای تیم ملی انگلیس – پس از شکست در فینال یورو، لیگ قهرمانان و جام اتحادیه. بارها ایستاد و با نجابت برای فاتحان کف زد؛ در حالی که مدال بازنده دیگر بار بر گردنش آویخته شده بود. 71 گل او برای تیم ملی انگلیس – که همچنان در حال افزایش است – به این زودیها شکسته نخواهد شد. رکورد جیمی گریوز را هم در تاتنهام شکست. اما سرنوشت ظاهراً برایش نقش «بازندهی دلیر» را نوشته بود. و آمدنش به بایرن – موفقترین باشگاه اروپا در دهه گذشته – و اولین فصل بدون جام بایرن پس از 12 سال، گویا وضعیت بدشانسیاش را بدتر کرد. اما حالا، با لبخندی واقعی میگوید: «صادقانه بگم، خیلی خوبه که این بار طرف دیگهی ماجرا باشم، اون جشنهایی که هیچوقت تجربهشون نکرده بودم… دیدم که خیلی تیمای دیگه جام بلند کردن.» در ساعت قبل از این مصاحبه، کین در حال جبران کمبود جشن و پایکوبیهای گذشتهاش بود؛ با ذوقی کودکانه در آلیانتس آرانا این سو و آن سو میدوید تا همتیمیاش اریک دایر را با لیوانی سهلیتری از آبجوی باواریایی خیس کند. دایر فرار خوبی داشت، اما خود کین در نهایت توسط لئون گورتسکا گیر افتاد و سرتاپایش خیس شد؛ رسمی دیرینه در این منطقه. این همان چیزی بود که برایش به آلمان آمد. «قهرمانی من را بهعنوان بازیکن تغییر نمیدهد»، هری کین تأمل میکند. «من همان کسی هستم که قبل از این قهرمانی بودم. تنها چیزی بود که در رزومهام کم داشتم. شاید حالا که اولین جامم را بردهام، کمی حرف و حدیثها کمتر شود، ولی در نهایت، این بخشی از مسیر است.» او به شوخی «روری مکایلروی» اشاره میکند؛ گلفبازی که پس از یازده سال بالاخره در مسترز قهرمان شد و به خبرنگاران گفت حالا دیگر سوژهای برای گفتوگو ندارند. کین میگوید: «تا حدی شبیه اون وضعیت بود. یکی از بهترین تورنمنتهایی بود که تماشا کردم. واقعاً احساساتی شدم چون با جاستین رز دوست خوبی هستم. اما بخشی از وجودم هم میخواست روری قهرمان شود، و وقتی دیدی از نظر احساسی چه مسیری رو طی کرد… باورش سخته.» البته او خودش کاملاً آن حس را درک میکند: «مثل باری روی دوش بود. کاملاً آگاه بودم که هنوز قهرمانی نداشتم. بیش از هر کسی، خودم به خودم فشار میآوردم. با گذر زمان شروع میکنی به این فکر که “آیا واقعاً قرار هست بشه؟ ” ولی ادامه میدی، جلو میری و بالاخره چیزهای خوب از راه میرسن. و این یکی از هموناست. حالا باید ببینیم مردم درباره چی حرف خواهند زد. مطمئنم یه چیزی پیدا میکنن و منم باهاش کنار میام.» او و اریک دایر، هفته پیش از تلویزیون دیدند که بایر لورکوزن مساوی کرد و بایرن را رسماً قهرمان کرد. لحظهای بعد، جشن با آواز بیکلید We Are the Champions و لیوانهای آبجوی باواریایی شروع شد. کین میگوید: «همین که رسمی شد، یه چیزی تو ما روشن شد. من و اریک شروع کردیم به پاشیدن شامپاین و آواز خوندن و بقیه هم یکییکی اضافه شدن. شب خاصی بود، همه خودشون رو رها کردن.» شنبهشب در مونیخ، بایرن در حضور هواداران خود جشن گرفت و جام را دریافت کرد. پس از اینکه نویر و مولر جام را بالا بردند، نخستین بازیکنی که آن را دریافت کرد، هری کین بود؛ کسی که واقعاً انتظار کشیده بود. این همان دلیلی بود که دو سال پیش، با درد، از تاتنهامی که نماد ناکامی شده بود، جدا شد. «تصمیم بزرگی بود. راحت میتونستم تو تاتنهام بمونم، تو لیگ برتر بازی کنم و گل بزنم. اما میخواستم خودم رو به چالش بکشم. میخواستم ببینم چقدر خوب میتونم باشم، تو بزرگترین بازیها، رقابتهای قهرمانی و لیگ قهرمانان. این کارو کردم. گرچه تو بقیه رقابتها موفق نبودیم، اما شبهای بزرگ و بازیهای بزرگی داشتیم. فکر میکنم امشب فقط شروع یه چیز خاصه.» ویژه بودن این شب وقتی بیشتر شد که توانست آن را با خانوادهاش شریک شود. پسر چهار سالهاش، لوئیس، در کنار پرشورترین هواداران بایرن در سودکرووه، با تشویق پدر، یک پنالتی به دروازهی خالی زد. کین با خنده میگوید: «از جشنها ترسیده بود! باید روش کار کنه. اینا خاطراتیان که تا آخر عمر باقی میمونن.» این که هری کین همیشه سرباز راستگوی فوتبال انگلیس بوده و نه یک قهرمان درخشان، او را برای مردم قابلدرکتر کرده است. او مسیری طلایی مثل استعدادهای نایاب نوجوان نداشت. در 19 سالگی به نوریچ قرض داده شد، پنج بازی، بدون گل، یک پاس گل، و بدتر از همه، یک موقعیت گل فاجعهآمیز در اولین بازی. به تیم زیر 21 سال فرستاده شد و حتی اجازه زدن پنالتی را هم ندادند. قرض ناموفق دیگر در لستر داشت، جایی که در کنار جیمی واردی روی نیمکت مینشست. پس از تمرین، با کیسهای از توپها میماند تا تمرین شوتزنی کند، در حالی که بعضی از همتیمیها مسخرهاش میکردند. او هنوز هم با حرارت از آن روزها یاد میکند: «یادم میاد نوریچ و لستر. بازی نمیکردم، اما تمرین اضافی میکردم، بازیکنها میخندیدن که “چرا این کارو میکنی؟ ” همه اون لحظههای کوچیک منو ساختن. کارهایی که پشت صحنه انجام میدی، واقعاً فرق رو ایجاد میکنن.» در آن دوران بود که مستند The Brady Six را دید؛ درباره تام بردی، کوارتربک افسانهای NFL. «خیلی کمکم کرد. شباهتهای زیادی بین من و اون دیدم. هیچکس انتظار نداشت اون کاری که انجام داد رو انجام بده. فکر میکنم داستان من هم همینه: کار سخت و هرگز تسلیم نشدن.» به همین دلیل است که کین به ترویج هفته آگاهی از سلامت روان علاقه دارد؛ هدفی که در بنیاد هری کین دنبال میشود. «میتونستم از پلتفرمم برای مسائل زیادی استفاده کنم، اما احساس کردم سلامت روان چیزی بود که ارتباطی باهاش داشتم. مسیر من مستقیم به بالا نبود؛ باید زمانهای سختی رو پشت سر میذاشتم. البته نه تهدیدکنندهی زندگی، ولی حس میکردم با نسل جوان ارتباط دارم. دارم بیشتر یاد میگیرم و وقتی بازنشسته بشم، واقعاً تلاش میکنم تا کمک کنم.» او نسبت به نسل Z که در دوران کرونا و تلفنهای هوشمند رشد کردهاند، همدلی دارد. «دورهی سختیه. گاهی آدم از خودش فاصله میگیره، مخصوصاً با شبکههای اجتماعی.» و توصیهاش؟ ساده اما از دل زندگیاش: «هیچوقت تسلیم نشو. با بالا و پایینها بساز. چه در ورزش چه زندگی، همه چیز کامل نیست. لحظاتی هست که همه چیز به ضررت پیش میره و باید درون خودت اون قدرت رو پیدا کنی که ادامه بدی.» او اضافه میکند: «خوششانس بودم که خانواده، همسر و دوستان خوبی اطرافم بودن. دارم یاد میگیرم سلامت روان یعنی حرف زدن؛ با اعضای خانواده، دوستان یا حتی یه غریبه تو کافیشاپ. حرف زدن خوبه. تو زندگی باید انتظار لحظات خوب و سخت رو داشته باشی. اما همیشه ادامه بده. تسلیم نشو.» حالا که جام برده، شکگرایان فضای مجازی ناپدید نخواهند شد. «تو فوتبال همیشه میگن: “باشه، اینو بردی، ولی اون یکی رو چی؟ ” تا وقتی همهچیزو نبردی – و افراد کمی همهچیزو بردن – باید ادامه بدی.»
http://www.khorasan-online.ir/Fa/News/869297/هری-این-بار-لبخند-فاتح-زد--مصاحبه-انگیزشی-کین--از-خودت-میپرسی-اصلا-شدنی-است؟-اما-بالاخره-روزهای-خوب-میرسند!
|