پیام خراسان - به گزارش خبرنگار مهر، زینب سادات حسینی پژوهشگر مرکز بینشهای رفتاری ایران، گزارشی با موضوع «رهیافتی نو به سیاستگذاری کتابخوانی و نگاهی بر اولین پیمایش روانشناختی در حوزه رفتار کتابخوانی» در اختیار مهر قرار داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
امروزه کتاب و کتاب خوانی از ارکان اساسی حوزه فرهنگ عمومی به شمار میرود و بسیاری از جوامع در مسیر اعتلای آن گام نهادهاند.
محققان ترویج فرهنگ کتابخوانی و اشاعه روحیه مطالعه در جامعه را بهعنوان مؤلفههای اصلی دنیای نوین معرفی مینمایند. بنا بر گزارش مرکز رصد فرهنگی کشور و بر اساس آمارهای جهانی، ایران با سرانه مطالعه 149 ساعت در سال، رتبه 22 را در بین کشورها دارد؛ با این حال طبق بررسی سهم بخش نشر و کتاب در هزینهکرد فرهنگی خانوادهها، بر اساس داشبورد هزینهکرد فرهنگی خانوار نمافر در سال 1402، خرید کتاب سهم بسیار ناچیزی از سبد فرهنگی خانواده ایرانی دارد (0.1%) و لازم است تا این شاخص به میزان بسیار زیادی بهبود یابد. از این رو بسیاری از مسئولین، نخبگان و دغدغهمندان این حوزه در تلاشند تا با ترغیب مردم به کتابخوانی و بهبود شاخص مطالعه در کشور، گامی مهم در راستای ارتقای فرهنگ جامعه بردارند. با این حال، عموم کوششها در این زمینه با مشکلی اساسی روبرو هستند؛ بسیاری از تحلیلها و راهبردهای موجود، بدون توجه به پیچیدگیها و ابعاد متعدد مقوله کتابخوانی، ارزیابی یکسان و کموبیش سادهانگارانهای از کتابخوانان ایرانی دارند و بر این اساس، توصیهها و تجویزات مشابهی نیز برای گروههای مختلف جامعه ارائه مینمایند.
امّا آیا تمامی افراد عادات، نگرشها و انگیزههای یکسانی برای مطالعه کتاب دارند؟ این پرسشی است که سیاستگذاران حوزه کتاب را در تدوین سیاستها و راهبردهای اثربخش یاری مینماید و ضرورت بهرهگیری از رویکردهای نوین را دوچندان میسازد؛ چراکه عدم شناخت دقیق و وجود نگاه یکپارچه به تمامی مخاطبان، موجب ناکارآمدی سیاستهای مربوطه و کاهش اثرگذاری آنها خواهد بود.
بر این اساس «مرکز بینشهای رفتاری ایران» در زمستان سال 1400 و بهدرخواست خانه کتاب و ادبیات ایران، پیمایشی بر روی جامعه 180 هزار نفری مخاطبان دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران انجام داد تا فرایندها و عوامل شناختی-رفتاری مؤثر بر کتابخوانی ایرانیان نظیر رفتارها، عادات، نگرشها، انگیزهها، ترجیحات، هنجارها و الگوهای تصمیمگیری را بررسی نموده و مبتنی بر یافتهها و شواهد بهدستآمده، تحلیلها و توصیههای متمایز و کارآمدی را در جهت بهبود کیفیت و کمیّت کتابخوانی و سیاستهای تنظیمگری آن در ایران ارائه نماید.
بهعنوان مثال، یکی از نیازهای اصلی و ابتدایی در سیاستگذاری حوزه کتابخوانی، شناخت گروههای مختلف کتابخوان و کتابنخوان کشور است؛ به این منظور در این پیمایش از روش «تحلیل خوشهای» بهره گرفته شد که در آن بر اساس تعدادی ویژگی، جامعه به چند گروه تقسیم میشد. این تکنیک با استفاده از روشهای آماری و با بهرهگیری از هوش مصنوعی، میتواند بر دادههایی که گروهبندیهای طبیعی را نشان میدهند، اعمال شود و مشابهتها و الگوهای پنهان موجود در آن را نمایان سازد. بدین ترتیب پژوهش حاضر «برای نخستین بار» تصویری روانشناختی، پیچیده و واقعیتر از جامعه ایرانیان کتابخوان و البته کتابنخوان ارائه نموده است.
در این مطالعه بر مبنای تعدادی شاخص و به کمک روش تحلیل خوشهای، دادههای به دست آمده تحلیل و پاسخدهندگان به شش خوشه یا به عبارتی دیگر، گروههایی نسبتاً همگن با ویژگیهای مشترک تقسیم شدند. شاخصهای معیار برای خوشهبندی شامل میزان مطالعه و مؤلفههای روانشناختی چون شکاف قصد و عمل و موانع یا اِسنادهای درونی و بیرونی مطالعه بودند. در ادامه و مبتنی بر این شاخصها، جامعه کتابخوان و کتابنخوان ایران به شش گروه تفکیک شدند که بهترتیب میزان مطالعه زیاد به کم، این عناوین به آنها تعلق گرفت: عاشقان کتاب، مبلغین کتاب، کتابدوستان پرمشغله، کتابدوستان کماراده، کمخوانهای کمدغدغه و کمخوانهای کمعلاقه. نهایتاً نیز با استفاده از سایر مولفهها، توصیفی چندجانبه از هر کدام از گروهها صورت گرفت.
برای نمونه میتوان به دو گروه عاشقان کتاب و کمخوانهای کمعلاقه اشاره کرد؛ عاشقان کتاب 20 درصد از جامعه کتابخوان (در مقیاس نمایشگاه کتاب) را تشکیل میدهند و اغلب هر روز کتاب میخوانند و در طول هفته بیش از پنج ساعت مطالعه غیر درسی دارند. این گروه هر مقدار که قصد و تصمیم به مطالعه داشته باشند آن را انجام میدهند و هیچ مانع درونی و بیرونی در راه مطالعه آنها وجود ندارد. در مقابل، کمخوانهای کمعلاقه که شامل دو درصد جامعه میشوند، بهندرت مطالعه میکنند و اطرافیان آنها بیشتر غیرکتابخوان هستند. شکاف قصد و عمل در میان این گروه زیاد است و هرچند مطالعه اندکی دارند، اما قصد و تصمیم به مطالعه بیشتری به نسبت میزان مطالعه انجامشده دارند.
این مطالعه طبق رویکرد سیاستگذاری رفتاری انجام گرفتهبود؛ رویکردی نوین در دنیای سیاستگذاری که مبتنی بر شناختی عمیق و روانشناختی از تصمیمات و رفتارهای انسانها، توصیهها و راهکارهایی اثربخش ارائه میدهد. با استفاده از این رویکرد میتوان ضمن شناخت پایههای روانشناختی رفتار کتابخوانی در کشور (مانند نگرشها، انگیزهها، رفتارها و عادتها)، جامعه کتابخوان کشور را مبتنی بر دادههای موجود به خوشهها و گروههای مختلف تقسیم کرد و بر اساس این دو ابتکار، سیاستها و برنامههای موثرتری وضع کرد. در ادامه مبتنی بر نتایج حاصل از پژوهش بهاختصار به برخی از توصیههای سیاستی در راستای ارتقای کمی و کیفی مقوله کتابخوانی در ایران اشاره میشود:
سیاستگذاری و برنامهریزی مبتنی بر خوشهها: یکی از راهکارهای ساده و مؤثر، تمرکز بر از بین بردن موانع بیرونی کتابخوانی است. بهعنوان مثال، حمایتهای مالی میتوانند، بیش از هر گروه دیگری، مطالعه گروه مبلغین کتاب را افزایش دهند، یا نداشتن دسترسی کافی به کتاب، مانع اصلی بر سر راه گروه کمخوانهای کمدغدغه است و با حل این مسئله از طرقی چون تأسیس کتابفروشی یا اعطای یارانه ارسال کتاب میتوان نرخ مطالعه این گروه را افزایش داد.
عادتسازی کتابخوانی: رفتار کتابخوانی به میزان بسیاری متأثر از عادات افراد است. لذا میتوان با بکارگیری مداخلات عادتسازی، نرخ عادت کتابخوانی را در جامعه افزایش داد. برای نمونه میتوان از اصول عادتسازی برای ایجاد عادت کتابخوانی در موقعیتهای مختلف نظیر مطالعه در حمل و نقل عمومی، محل کار و همچنین زمانهای مناسب همچون مطالعه در بازه پیش از خواب بهره برد.
ارتقای تعامل اجتماعی حول کتاب و افزایش کتابخوانی: از عوامل مؤثر در بهبود شاخص کتابخوانی، تعامل اجتماعی و گفتگو پیرامون کتابها است و باوجود اینکه جامعه کتابخوان ایران تمایل بسیاری به گفتگوهای جمعی حول کتابها دارد، اما شکاف قصد و عمل مانع از انجام آن میشود. لذا میتوان از طریق ایدهپردازی و تدارک بسترهای مناسب در جهت نیل به این هدف، موجب رونق کتابخوانی در کشور شد.
عادتسازی خرید کتاب: میتوان رفتار خرید کتاب را با بهرهگیری از اصول عادتسازی، به یک عادت بدل نمود تا افراد مبتنی بر یک الگو و برنامه مشخص (همچون خرید کتاب در ابتدای هرماه) به این رفتار مبادرت ورزند.
تمرکز بر هنجارهای اجتماعی: فضای حاکم بر خانواده و دوستان تأثیر بسیاری بر ایجاد عادت کتابخوانی و افزایش میزان مطالعه در افراد دارد. بهطور کلی هر اندازه افراد در شبکههای ارتباطی خود، بیشتر شاهد رفتار مطالعه کتاب باشند، احتمال کتابخوانی آنان نیز افزایش مییابد. افزون بر این نتایج پژوهش حاکی از آن اند که مشاهده در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها، اصلیترین منبع افراد برای کسب اطلاعات پیرامون کتابهای جدید است، لذا بایستی بیش از هرچیز بر راهبردهای بازاریابی شبکههای اجتماعی تمرکز نمود. همچنین برجستهسازی معرفی کتابهای جدید در سایتهای فروش کتاب میتواند سودمند باشد.
تبلیغات هدفمند متناسب با هر مخاطب: با شناسایی سه ژانر و موضوع محبوب هر رده سنی، میتوان در راستای آغاز کتابخوانی در میان آن گروه، تبلیغات مؤثری را تدوین نمود. بهعنوان مثال بنا بر نتایج، موضوعات ادبیات داستانی، زندگینامه و خاطرات، و کودک و نوجوان سه دسته موضوعی محبوب گروه سنی 12 تا 17 سال است. افزون بر این میتوان براساس انگیزههای هر گروه از مخاطبان برای مطالعه کتاب، به طراحی تبلیغات اقناعی هدفمند و اثربخش برای آنان پرداخت.
کمک به مدیریت موانع بیرونی کتابخوانی: با تفاوتی معنادار، اصلیترین مانع کتابخوانی در میان پاسخدهندگان مشغله کاری و درسی اعلام شده است. بنابراین میتوان با بهرهگیری از مداخلات رفتاری همچون «برنامهریزی» و «هدفگذاری» این افراد را یاری نمود تا میزان مطالعه خود را افزایش دهند. یعنی بهجای فاصله گرفتن از مطالعه بهعلت درگیریهای روزمره، با برنامهریزی درست موفق به مطالعه شوند.
کد خبر 6463649

http://www.khorasan-online.ir/Fa/News/869316/توصیههایی-برای-افزایش-کمی-و-کیفی-کتابخوانی-در-ایران