پیام خراسان - خراسان / کنکاشهای قضایی در پرونده زن صاحبخانه در حالی ابعاد جدیدی از این ماجرای تکاندهنده را فاش کرد که مشخص شد جوان مستأجر منزل مسکونی، با طرح نقشهای زیرکانه و برای نپرداختن چندماه اجاره معوقه، دست به آدمکشی زده است.
چهاردهم اسفند سال گذشته، فریادهای دلخراش کمک کمک یک زن، اهالی خیابان شاهنامه 69 را سراسیمه و نگران به سوی منزلی کشاند که غوغایی در آن جا بر پا شده بود. برخی از اهالی که زودتر به منزل مذکور رسیدند، مستأجر جوان را مشاهده کردند که پیکر خونآلود زن صاحبخانه را رها کرد و در حالی که خنجری را در دست میفشرد از طریق پشت بام پا به فرار گذاشت. در همین حال بعضی از همسایگان زن 54 ساله نیز به طرف پشت بام دویدند و «سعید-الف» (جوان مستأجر) را به دام انداختند تا از فرار وی جلوگیری کنند. طولی نکشید که خودروی افسران گشت انتظامی به سرپرستی سروان مصطفی حسنی (رئیس پاسگاه انتظامی فردوسی) آژیرکشان وارد شاهنامه 69 شد و جوان مذکور را به مقر انتظامی انتقال دادند.
دقایقی بعد امدادگران اورژانس نیز از راه رسیدند و پیکر نیمهجان زهرا کهن (زن صاحبخانه) را به بیمارستان طالقانی مشهد منتقل کردند اما وقتی پزشکان متخصص، مرگ وی را بر اثر اصابت ضربات کارد تایید کردند، این ماجرای هولناک وارد مرحله تحقیقات جنایی شد.
هنوز دقایقی بیشتراز گزارش این جنایت تلخ نگذشته بود که با حضور قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) در مرکز درمانی بررسیهای تخصصی آغاز و رمزگشایی از این معمای پیچیده جنایی در حالی آغاز شد که زن 54 ساله با ضربات متعدد خنجری یک دم به قتل رسیده بود.
در همین حال همسر مقتول به قاضی ویژه پروندههای جنایی گفت: مدتی قبل فرزند معلولم گم شده بود که امروز او را در یک مرکز ترک اعتیاد پیدا کردم و او را به منزل داییام بردم. همسرم در خانه تنها بود که به او گفتم ناهار تهیه کند و خودم حدود ساعت 12 ظهر به منزل داییام رفتم. عصرهنگام وقتی به خانه برگشتم جمعیت زیادی را دیدم که مقابل منزلم تجمع کرده بودند. زمانی که وارد خانه شدم همسرم را خونآلود دیدم که روی پلهها افتاده بود و هنوز نفس میکشید. وحشتزده پرسیدم چی شده؟ او با دست به طبقه پایین منزلمان اشاره کرد و نام «سعید» را بر زبان راند که بعد همسایگان او را روی پشت بام گرفتند و از فرارش جلوگیری کردند.
مرد صاحبخانه همچنین به اختلاف بر سر نپرداختن اجارهبهای منزل با جوان 27 ساله (سعید) نیز اشاره کرد و گفت: صبح امروز به سعید گفتم 4 ماه است که اجارهخانه را نپرداختهاید! بالاخره یک فکری بکن! او هم مدتی بعد پیامک واریز 15 میلیون تومان اجاره را برایم ارسال کرد که من هم از او تشکر کردم. ولی پاسخی نداد چون دلخور بود! ولی هنگامی که همسرم را به بیمارستان بردند من یک کارد نوک کج را از داخل حمام منزل پیدا کردم.
به دنبال اظهارات همسر مقتول، دامنه تحقیقات قاضی صفری در حالی به محل حادثه و مقر انتظامی کشید که دیگر چتر سیاه شب بر آسمان مشهد گسترده شده بود.
در همین حال یکی از شاهدان عینی این صحنه وحشتناک به قاضی ویژه قتل عمد گفت: من اولین نفری بودم که صدای «کمک کمک» زهرا خانم (مقتول) را شنیدم و سراسیمه به خانه او رفتم. مستأجر را دیدم که روی پیکر خونآلود وی نشسته و سر و صورت او را گرفته بود. وقتی چشم آن جوان به من افتاد هراسان و مضطرب گفت «تشنج کرده است!» به او گفتم «دروغ میگویی!» در همین هنگام خانم «کهن» به یکباره بلند شد و نفس عمیقی کشید که از دهانش خون بیرون ریخت. با آن که خودم ترسیده بودم ولی پسرم تکه آجری برداشت تا او را بترساند که دیگر بقیه همسایگان آمدند و مستأجر جوان به پشت بام گریخت!...
دیگر تردیدی وجود نداشت که مستأجر جوان در قتل زن صاحبخانه نقش دارد و همه فرضیههای جنایی نیز از هر سو به او میرسید، به همین دلیل قاضی شعبه 255 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، به تحقیق از «سعید-الف» پرداخت اما او به شدت نقش خود را در ارتکاب قتل انکار کرد و با بیان این که هنگام دستگیری در پشت بام هیچ چاقویی به همراه نداشت، به پرداخت اجارهبهای منزل نیز اشاره کرد و گفت: من و مادرم از 3 سال قبل در طبقه پایین منزل مذکور مستأجر هستیم. زمان وقوع حادثه من درون حیاط بودم که با شنیدن سر و صدا به داخل کوچه آمدم و چند نفر را در حال فرار دیدم. در منزل صاحبخانه هم باز بود که متوجه پیکر خونآلود زهرا خانم شدم. روی پلهها افتاده بود و میلرزید! فکر کردم تشنج کرده است، به همین دلیل سرش را در دستم گرفتم که زنی به همراه پسرش وارد خانه شدند. هنوز به آن زن توضیح میدادم که صاحبخانهام دچار تشنج شده است، ناگهان شلوغ شد و من از ترس به پشت بام فرار کردم اما هیچ چاقویی در دستم نبود!من اجاره منزل را صبح روز حادثه برای شوهر آن زن پرداخت کردم و دیگر اختلافی هم با یکدیگر نداشتیم.
در این هنگام قاضی دکتر صفری از وی پرسید: پس چرا دستکش داری؟
متهم پاسخ داد: به خاطر سرمای هوا، دستکشهایم را پوشیدم!...
در حالی که چاقو (آلت قتاله) به گره کور این ماجرای جنایی تبدیل شده بود، دوباره قاضی صفری به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی مشهد به پشت بام منزل مسکونی محل وقوع جنایت رفت و به تحقیقات میدانی ادامه داد تا این که روزنهای شبیه دودکش در پشت بام توجه مقام قضایی را به خود جلب کرد. قاضی ویژه قتل عمد که برای لحظاتی در افکار خود غرق شده بود به یکباره از یکی از افسران پلیس آگاهی خواست تا چاقوی میوهخوری را که در دست داشت به درون روزنه مذکور بیندازد! لحظاتی بعد یکی از عوامل انتظامی از داخل منزل فریاد کشید چاقو به داخل حمام افتاد! این جمله تنها کلید معما بود که یکبار دیگر نیز به دستور مقام قضایی تکرار شد و باز هم چاقو درست به مکانی سقوط کرد که خنجر خونآلود (آلت قتاله) در آن قسمت حمام کشف شده بود.
بررسیهای بیشتر نشان داد لوله پلاستیکی که در پشت بام وجود دارد مربوط به هواکش داخل حمام است و متهم پس از فرار به پشت بام، خنجر را به درون آن روزنه انداخته است. از سوی دیگر انگیزه این جنایت نیز موضوع رمزآلودی بود که باید مقام قضایی به کنکاش در این باره میپرداخت.
وی ماجرای پرداخت اجارهبها را زیر ذرهبین فرضیههای جنایی قرار داد اما طولی نکشید که مشخص شد متهم «سعید-الف» پولی به حساب صاحبخانه واریز نکرده و با یک رسید جعلی صاحبخانهاش را فریب داده است.
این گونه بود که تنها متهم این پرونده جنایی دوباره مورد بازجوییهای فنی قرار گرفت ولی باز هم قصه ساختگی دیگری را برای فرار از مجازات بازگو کرد. او گفت: یکی از دوستانم که در زمینه خرید و فروش طلا فعالیت میکند از من خواست چنانچه از وجود طلا در مکانی خبر دارم به او اطلاع بدهم که آنها را سرقت کند! من هم که میدانستم صاحبخانهام طلا دارد ماجرا را برایش بازگو کردم و او هم نقشه قتل را طراحی کرد، ولی زمانی که من به محل رسیدم او از منزل صاحبخانهام گریخت که در این هنگام من با پیکر خونآلود صاحبخانه روبهرو شدم و قبل از آن که بتوانم فرار کنم، همسایگان از راه رسیدند و من با برداشتن چاقو به پشت بام فرار کردم و آن چاقوی خونآلود را درون لوله پلاستیکی انداختم که در پشت بام قرار داشت ...
در حالی که داستانسراییهای متهم برای مقام قضایی باورپذیر نبود، تحقیقات بیشتر از وی تا پاسی از شب به طول انجامید و در نهایت متهم که خود را در میان رگبار سوالات تخصصی و گاهی انحرافی مقام قضایی میدید، به ناچار لب به اعتراف گشود و راز آدمکشی برای نپرداختن اجارهبها را فاش کرد.
او گفت: من نقاش ساختمان هستم و به دلیل کاهش ساختوسازها چند ماه بود که نتوانستم اجارهبهای منزل را بپردازم. از سوی دیگر هم مدام صاحبخانه از من تقاضای پرداخت اجاره را میکرد که بالاخره نقشه قتل را طراحی کردم و ...
در پی اعترافات صریح متهم، وی صحنه جنایت هولناک را نیز در حضور قاضی دکتر صادق صفری و سروان آرمین منفرد بازسازی کرد. پس ازتکمیل تحقیقات قضایی، کیفرخواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی و انقلاب صادر شد و بدین ترتیب با افشای همه ابعاد این جنایت تکاندهنده، پرونده مذکور به دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد تا دیگر مراحل دادرسی را طی کند.
بازار
![]()



http://www.khorasan-online.ir/Fa/News/880567/آدمکشی-مستأجر-برای-نپرداختن-اجارهبها-در-خیابان-شاهنامه-مشهد