پیام خراسان
آن چه از تهاجم ناکام آمریکایی‌ها بر پهنه کویر طبس باقی ماند
چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403 - 14:42:23
پیام خراسان - به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان ماه 1358 در تهران، «جیمی کارتر» رئیس جمهور ایالات متحده که از سوی افکار عمومی تحت فشار بود تصمیم گرفت با یک عملیات نظامی اقدام به آزاد کردن گروگان‌ها کند.
روز 4 اردیبهشت‌ماه سال 1359 بود که کماندوهای آمریکایی آموزش دیده در آمریکا که پیش از این در مصر تمرین کرده بودند با استفاده از چند فروند بالگرد و هواپیما از خلیج فارس پرواز کرده و وارد خاک شدند.
این گروه عملیاتی روز 5 اردیبهشت در صحرای طبس بر اثر طوفان شن، دچار سانحه شدند و عملیات «پنجه عقاب» آمریکایی‌ها شکست خورد.
«بهرام محمدی‌فرد» نخستین عکاسی بود که این واقعه مهم تاریخی را به ثبت رساند. روایت او از حضور در محله حادثه و صحنه‌هایی که دیده بود را در ادامه می‌خوانیم:
حدود ساعت 14 روز جمعه 5 اردیبهشت 1359 از حزب جمهوری اسلامی خیلی سربسته به مسئولان روزنامه خبر دادند که آمریکایی‌ها به طبس آمده‌اند، دچار سانحه شده‌اند و امکانش هست که در منطقه حضور داشته باشند. بعد از ظهر در راه‌پله دفتر روزنامه بودم که سردبیر به من و غلامحسین افشردی [شهید حسن باقری؛ فرمانده نابغه جنگ] گفت: «باید به طبس بروید.»
بنده به همراه شهید باقری که در آن زمان خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی بود و یک راننده، با جیپ آهو ظرف 15 دقیقه آماده شدیم و راه افتادیم. چون امکان حضور آمریکایی‌ها در طبس وجود داشت اسلحه هم با خودمان برداشتیم.

پیام خراسان

برای رفتن به طبس باید حدود 120 کیلومتر جاده فرعی را طی می‌کردیم. مسیر رمل بود و گاهی به سختی خودرو را از رمل بیرون می‌کشیدیم. به پاسگاه ژاندارمری رسیدیم. آنها از جریان مطلع نبودند و فقط می‌دانستند از لشکر 77 خراسان، نیروهایی به محل حادثه اعزام شده‌اند. سربازان ژاندارمری در ابتدا به خاطر احتمال حضور کماندوهای آمریکایی از رفتن ما به منطقه ممانعت کردند اما پس از اصرار شهید باقری به همراه 2 نفر از آنها به منطقه رفتیم.
حدود 2 کیلومتر مانده بود که به محل حادثه برسیم که با یک تانکر سوخته که حامل نفت بود، مواجه شدیم؛ ماجرای این تانکر سوخته از این قرار بود که ساعت 22 روز 4 اردیبهشت، بالگردهای آمریکایی با مشاهده تانکر در آنجا، به طرف آن تیراندازی کردند و پس از انفجار تانکر فکر کردند که راننده تانکر که یزدی بود و کاظم باقرپور نام داشت، کشته شده است. در حالی که آن راننده از ناحیه صورت گلوله خورده با استفاده از فرصت تاریکی شب از منطقه خارج ‌شده بود. این راننده در مسیر با خودرویی که به طرف حادثه در حال حرکت بود، مواجه شد و او را وادار کرد که برگردد و راننده تانکر نیز سوار آن خودرو شده و به بیمارستان رفته بود.
تقریباً ساعت 11 صبح روز شنبه 6 اردیبهشت به عنوان نخستین گروه عکاس و خبرنگار به طبس رسیدیم؛ از نظر مشخصات جغرافیایی، محل واقعه در 165 کیلومتری شهرستان طبس و 270 کیلومتری یزد قرار دارد و محل حادثه برای رانندگان محلی به «ریگ ‌شترا» معروف بوده است. آمریکایی‌ها دور تا دور محل حادثه و هلیکوپترهای سالم مین کار گذاشته بودند؛ فقط دو هلی‌کوپتر سالم در آنجا دیدیم که یکی راست جاده و دیگری چپ جاده قرار گرفته بود. یکی از هلی‌کوپتر‌های منهدم شده توسط جنگنده‌های خودمان بمباران شده بود و هنوز در شعله‌های آتش می‌سوخت. از یک هواپیمای سی 130و یک هلی‌کوپتر که به هم برخورد کرده و کاملاً سوخته بودند جز تلی از خاکستر و آلومینیوم ذوب‎شده چیزی باقی نمانده بود.
ما در عکس‏برداری و تهیه گزارش فقط 4 نفر از مزدوران آمریکایی را دیدیم. خلبان سی 130 پاهایش شکسته و به خاطر شدت درد دندان‌هایش را روی هم فشار داده بود و ساعتش به رغم دمای بالای انفجار بنزین هواپیما هنوز کار می‌کرد و دیگر خلبانان و خدمه‌های هواپیما به بیرون پرتاب شده‌ بودند که هردو کلاه داشتند. یکی به‎رو افتاده و یکی به پشت و سوخته‌ بود. جعبه سیاه هواپیمای سی130 نیز لابه‌لای بقایای هواپیما به چشم می‌خورد که بعدها جسد 9 نفر را پیدا کردند که یکی از آنها ایرانی بود.
در 100متری محل فرود هلی‌کوپتر‌ها نیز، آثار خون شهید منتظرقائم که بر زمین ریخته بود، مشاهده شد. جعبه مهمات مختلف از جمله دو جعبه مواد منفجره، نوار فشنگ تفنگ ام 16، 2 عدد تیربار، یک کلت سوخته و تعدادی بمب دستی، گاز اشک‌آور و حتی دینامیت و مقدار زیادی پوکه شلیک شده و فانسقه، جافشنگی، سه خشاب بیست تیری ام 16، دو دستگاه دوربین زاویه‎یاب و مقادیر زیادی ماسک ضدگاز، چند چادر و دو سه تا چتر نجات، کلت سوخته کالیبر5، مخازن بزرگی که بعداً ‌فهمیدیم برای تدارک سوخت اضافی همراه آورده بودند، تعدادی رختخواب و پروژکتور، مقادیر زیادی شکلات و آدامس، تعداد زیادی موچین، پول‌های ایرانی و خارجی و بعضاً سکه‌های نیم‎سوخته، یک جیپ کوچک روباز و چهار موتور سیکلت پرشی تریل از جمله بقایای کودتای آمریکایی‌ها بود.
از صحنه‌هایی که دیدم، گزارش تصویری تهیه کردم اما امکاناتی در شهرستان فراهم نبود تا عکس را ارسال کنم. شهید «حسن باقری» هم گفت: «حالا که تا اینجا آمده‌ایم برای زیارت به مشهد هم برویم» من گفتم: «این کار واجب‌تر از زیارت است و باید هرچه زودتر به تهران برگردیم تا من این گزارش‌های تصویری را تحویل دهم» چون ما نخستین عکاس و خبرنگار حاضر در صحنه بودیم، دلم می‌سوخت و دوست داشتم قبل از همه عکس و گزارش ما منتشر شود.

پیام خراسان

با شهید باقری خیلی بحث کردیم اما شهید باقری روی حرف خودش بود و راننده هم بدش نمی‌آمد به زیارت برود. مسیر ما به سمت مشهد بود. بین راه شهید باقری خوابید و من به راننده گفتم: «به تهران برگردد»، راننده هم برگشت. حدود 30 کیلومتر رفته بودیم که شهید باقری پس از بیدار شدن از خواب، متوجه تغییر مسیر شد و به راننده گفت: «مقصد ما مشهد است و باید دور بزند» بالاخره به مشهد رفتیم اما تا 6 ـ 5 ساعت من و باقری باهم حرف نزدیم.
ساعت 12 شب رسیدیم مشهد و چون هنوز صفحه‌بندی روزنامه باز بود، شهید باقری برای روز 7 اردیبهشت گزارش خود را تلفنی ارائه داد. من هم عکس‌ها و گزارش تصویری را پس از بازگشت به تهران ارائه دادم که در روزنامه منتشر شد.
«بهرام محمدی‌فرد» از عکاسان پیشکسوت روزنامه جمهوری اسلامی است که عکس‌های بسیاری از دوران دفاع مقدس دارد. آلبوم تصاویر او توسط انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس به چاپ رسیده است.
انتهای پیام/

http://www.khorasan-online.ir/Fa/News/665464/آن-چه-از-تهاجم-ناکام-آمریکایی‌ها-بر-پهنه-کویر-طبس-باقی-ماند
بستن   چاپ