پیام خراسان - نمونه‌اش بهمن سلطانی که موردِ او عجیب‌ترین انتقال تاریخ فوتبال ایران است. انتقال از تیم والیبال ایران‌خودرو به تیم فوتبال پرسپولیس. او که بهترین دریافت‌کننده ایران در دهه 60 بود، سال 65 و در مسابقات محلات مورد توجه ناصر محمدخانی قرار گرفت و توسط او به علی پروین معرفی شد. کاپیتان تیم ملی والیبال ایران خیلی زود به عضویت پرسپولیس در آمد و برای دربی سال 65 که با نتیجه سه بر صفر به سود شاگردان علی پروین تمام شد، روی نیمکت نشست. هر چند بعدها ایران‌خودرو رضایتنامه بهمن سلطانی را صادر نکرد تا او نتواند دوران پرافتخار خود در والیبال را این بار در فوتبال تکرار کند. همین بهانه‌ای بود برای گفت‌وگوی خبرنگار ایرنا با اولین و آخرین والیبالیستی که به عضویت یک تیم فوتبال در آمد.
*******
درباره شما، حتی مهمتر از دوران پرافتخارتان در والیبال، ماجرای حضورتان در تیم فوتبال پرسپولیس است. برای این نسل جالب است که بدانند چطور یک والیبالیست، در فوتبال هم حضور داشته است. توضیح می‌دهید؟
در دهه 50 و 60 ، فوتبال در محلات با هیجان بسیاری دنبال می‌شد و خیلی از ستاره‌ها مانند ناصر محمدخانی، امیر قلعه‌نویی، حمید استیلی، حمید درخشان و …. به جز حضور در بازی‌های لیگ، در محلات هم تیم داشتند. نام تیم ما پرسپولیس علی‌آباد بود که همیشه در زمره مدعیان قهرمانی قرار داشت. سال 65 بود؛ با تیم ناصر محمدخانی بازی داشتیم که 2 بر یک آن‌ها را بردیم. من عالی گلری کردم و ناصر به من گفت چرا رسماً وارد فوتبال نمی‌شوی؟ من هم گفتم الان کاپیتان تیم ملی والیبال ایران هستم، مگر می‌شود؟ گفت با پروین صحبت می‌کنم، چرا نشود.
یعنی حضور کوتاه شما در فوتبال، از همین بازی در محلات آغاز شد؟
دقیقاً. به تمرین پرسپولیس رفتم؛ در داودیه. در بازی درون‌تیمی، فقط یک نیمه حضور داشتم و پروین گفت یک دست تو می‌ارزد به وحید قلیچ. بهروز سلطانی هم به آلمان رفته بود و پرسپولیس نیاز به دروازه‌بان داشت. همانجا علی پروین، محمود خوردبین را صدا زد و گفت با سلطانی قرارداد ببندید. پروین می‌گفت در فوتبال بمانی، شش ماهه تو را می‌فرستم تیم ملی.
اینکه در والیبال حضور داشتید، چقدر کمک کرد تا بتوانید دروازه‌بان فوتبال هم باشید؟
خیلی. چون من در والیبال، دریافت‌کننده بودم. یعنی باید توپ را دنبال می‌کردم تا در زمین‌مان نخوابد. همین موضوع و البته پروازهای بلندی که داشتم، خیلی کمکم کرد. یادم می‌آید بازی با بانک ملی و شاهین روی نیمکت نشستم تا اینکه دربی سال 65 از راه رسید. پرسپولیس با گل‌های شاهرخ بیانی و ناصر محمدخانی، استقلال را شکست داد و من هم در آن بازی روی نیمکت حضور داشتم. این ماجرا ادامه داشت و پروین به من گفت برو رضایت‌نامه‌ات را بگیر و بیا.
رضایت‌نامه گرفتید؟
رفتم ایران‌خودرو اما رضایت‌نامه ندادند. چون هم کارم آنجا بود و هم در پیکانشهر به من خانه داده بودند. انگار قسمت نبود برای پرسپولیس بازی کنم و فقط روی نیمکت نشستم. البته در جام نیروها، برای پاس هم بازی کردم. می‌توانید از علی پروین، فیروز کریمی، ناصر محمدخانی و مهدی مناجاتی بپرسید که چه استعدادی در دروازه‌بانی داشتم. مناجاتی می‌گفت اگر تیم حریف سانتر کرد، دفاع حق دخالت ندارد؛ بهمن سلطانی می‌آید و توپ را جمع می‌کند.
چرا تلاش نکردید این مشکل را حل کنید؟
نمی‌شد دیگر. من در تیم والیبال ایران‌خودرو ( پیکان کنونی ) یک وزنه بودم و همزمان در تیم ملی والیبال ایران هم حضور داشتم. در طول یک فصل هم برای دو باشگاه نمی‌شد بازی کرد و به همین دلیل در والیبال ماندم.

گفتید بهروز سلطانی در آلمان حضور داشت و شما را به عنوان جانشین او جذب کردند. در عکسی که وجود دارد، سلطانی نفر اول از سمت چپ است و شما دومی.
بهروز آلمان بود. ما ناهار به خانه آقای صالح‌نیا رفتیم تا از آنجا راهی ورزشگاه آزادی شویم. بهروز می‌خواست همه را سورپرایز کند؛ سر ناهار که بودیم در باز شد و او آمد داخل. پروین به او گفت دیوانه، چرا خبر ندادی که برمی‌گردی؟ چون بهروز تمرین نداشت، وحید قلیچ در ترکیب اصلی قرار گرفت. فکر می‌کنم دقیقه 32 یا 33 بود که قلیچ آسیب دید و پروین، بهروز سلطانی را به زمین فرستاد. شاید اگر بهروز در آن روز به ایران برنمی‌گشت، من هم برای پرسپولیس در دربی بازی می‌کردم.
چرا در عکس، لباس دروازه‌بانی نپوشیده‌اید؟
من لباس برده بودم اما چون گرم بود، آن را نپوشیدم. بهروز سلطانی که کنار من نشسته، لباس دروازه‌بانی خود را پوشیده است.

از پرسپولیس پول هم گرفتید؟
به قدیمی‌ها کم و بیش پول می‌دادند اما دوره حضور من آنقدر طولانی نشد که بتوانم مبلغی دریافت کنم.