بزرگنمايي:

پیام خراسان - خراسان / تبهکار مخوف آپاچی‌سوار که با تهدید به مرگ از شهروندان زورگیری می‌کرد در حالی با تلاش نیروهای کلانتری سپاد مشهد دستگیر شد که در فروردین سال 1400 نیز پس از زخمی کردن یکی از نیروهای انتظامی روانه زندان شده بود.
در پی وقوع سرقت‌های خشن و زورگیری‌های وحشت‌آفرین در شمال مشهد، نیروهای تجسس کلانتری سپاد وارد عمل شدند و به سرنخ‌هایی از یک تبهکار مخوف معروف به «امینوک» رسیدند که قبلا نیز توسط آنان دستگیر و روانه زندان شده بود. به همین دلیل تلاش گسترده‌ای برای ردزنی اعضای باند وی آغاز شد تا این که عوامل انتظامی از وقوع زورگیری در خیابان توس 33 مطلع شدند و بلافاصله منطقه مذکور را به محاصره درآوردند.
در همین حال آنان آپاچی‌سوار 42 ساله‌ای را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند که بررسی‌ها نشان داد او همان تبهکار مخوف معروف به «امینوک» است که با ایجاد رعب و وحشت در بین شهروندان اقدام به زورگیری و گوشی‌قاپی می‌کند.
در بازرسی بدنی از این زورگیر خطرناک دو قبضه چاقوی نامتعارف کشف شد و بدین ترتیب وی با دستور سرهنگ جواد یعقوبی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) به مقر انتظامی انتقال یافت و در دایره تجسس مورد بازجویی‌های تخصصی قرار گرفت. با توجه به شناختی که عوامل انتظامی از این تبهکار تبعه خارجی (افغانستانی) داشتند، بلافاصله هماهنگی‌های قضایی برای بازرسی مخفیگاه وی صورت گرفت و این گونه گروهی از افسران کارآزموده دایره تجسس منزل وی را در کوی امیرالمومنین(ع) بازرسی کردند.
در این عملیات تعداد زیادی گوشی سرقتی، موتورسیکلت و اموال دیگر کشف شد که تحقیقات نشان داد منزل «امینوک» پاتوق معتادان مواد مخدر است و او اموال سرقتی را نیز از دیگر سارقان خریداری می‌کند و به افغانستان انتقال می‌دهد. بنابراین تلاش نیروهای انتظامی برای دستگیری پسرعموی وی که از گذشته نیز تحت تعقیب نیروهای کلانتری سپاد بود، ادامه یافت و او نیز بالاخره در عملیات غافلگیرانه به دام افتاد.
در حالی که تعدادی از مالباختگان برای شناسایی تبهکار معروف و همدستان وی به کلانتری مراجعه کرده بودند، یک زن کهن‌سال به نیروهای تجسس گفت: یک روز ظهر بعد از برگزاری نماز، به سوی منزلم در حرکت بودم که داخل کوچه‌ای خلوت با این چهره ترسناک (امینوک) روبه‌رو شدم. او سوار بر موتورسیکلت بود و چاقوی وحشتناکی در دست داشت که از من خواست طلاها و گوشی تلفنم را به او بدهم! من که از شدت وحشت، دستانم می‌لرزید انگشتر طلایم را به همراه گوشی تلفن به او دادم ولی به محض این که از من دور شد حالم رو به وخامت گذاشت و برای مدتی در بیمارستان بستری شدم!
بر اساس این گزارش، بررسی‌های گسترده نیروهای انتظامی برای شناسایی دیگر اعضای باند «امینوک» همچنان ادامه دارد.
بازار